نقش تغذیه در بیماران نخاعی (۱) …

بگمانم قبل از آغاز ، کمی روضه خواندن به قیمت بی محتوا شدن یک پست، ضروری است. پس ببخشید اگر از این پست، هیچ چیز عایدتان نشد…
در ۱۲۰ روزی که در دو آی سی یو بستری بودم بعلت نداشتن قدرت بلع از طریق سوند معده،به اصطلاح گاواژ می شدم. به این صورت که یک شلنگ باریک و بلند را طی عملیاتی بی نهایت دردناک و آزاردهنده از طریق بینی وارد معده ام می کردند و به سر شلنگ که خارج از بینی ام بود و با چسب بر روی صورتم ثابت شده بود، یک سرنگ ۵۰ سی سی وصل می کردند و از آن طریق دارو بصورت محلول در آب و مواد غذایی بصورت سوپ رقیق که آن را میکس و صاف کرده و بصورت مایع در می آوردند و یا آب میوه به من می خوراندند.( حالا تراژدی هایی که سر این مسئله پیش می آمد بماند. اگر بخواهم از آنچه در آی سی یو، بعضی بر سرم می آوردند بنویسم می تواند سناریوی فیلم های وحشتناک قرار بگیرد. )

اینگونه تغذیه و مصرف داروهای بسیار قوی و همچنین بی حرکتی مطلق که باعث آتروفی یا تحلیل رفتن عضلاتم می شد سبب شده بود که وزن زیادی را از دست دهم و استخوان هایم پدیدار شوند.
وقتی از بیمارستان مرخص شدم به دلیل وجود مشکلات و معضلات عدیده، به تنها مسئله ای که ذهنمان نمی رسید این بود که یک بیمار نخاعی باید تغذیه اش ویژه باشد. البته مادرم تا مدت ها جز سوپ و گاهی کته ی ساده غذای دیگری به من نمی داد(ضمناٌ قدرت بلعم را بازیافته بودم). تا این که چند دکتر توصیه کردند تا رژیم من را عادی کنند و مجاز شدم به خوردن هر نوع غذایی.
چه اشتباه بزرگی!
چرا که شدت و ضعف بسیاری از عوارض ضایعه ی نخاعی رابطه ی مستقیم با تغذیه دارد. تغذیه بر روی شدت اسپاسم، دردهای نوروپاتیک، اتونومیک دیس رفلکسی، کارکرد روده، کنترل وزن و … و حتی خلق و خوی بیمار نخاعی تاثیر می گذارد.

همه می خواستند مرا تقویت کنند. بخصوص آن که چند ماه اول پس از ترخیص به دلیل مصرف آنتی بیوتیک های قوی، شدیدا بی اشتها بودم و غذایی را هم که روزی یک بار به زور به من می خوراندند بزودی پس می آوردم. قلم گوساله می جوشاندند که رویش بی اغراق، بی اغراق یک وجب روغن بود. غذاهای چرب و پر کالری و هرکس به دیدنم می آمد یک جعبه شکلات حتما همراهش بود.
چه اشتباه بزرگی!
بیمار چند ماه تحت شرایطی سخت(ناگوار) در بیمارستان بوده، چند ماه چیزی نخورده، بی حوصله است و شب و روزش نمی گذرد، روحیه اش همچون کودک خردسالی است، آنقدر نحیف و نزار است که اگر روزی چند هزار کالری هم دریافت کند ممکن نیست از این حالت در آید، شکلات هم که دم دست است؛ پس چه تفریحی بهتر که هر چند دقیقه یک شکلات مِک بزند.
تا آن که آنتی بیوتیک ها به پایان رسید. دوران بی اشتهایی سپری شد. مشکلات روز به روز بیشتر شدند. روزها سخت تر می گذشت. پرخوری عصبی کم کم پدیدار می شد. تو هم که محال بود چاق شوی، آخر خیلی ضعیف بودی. شکلات هم که بود. پس چه کنم که وقتم بگذرد؟
شکلات می خوردم ، خودم را گول می زدم و به خیال خودم تلخی حقیقت را در شیرینی تصنعی شکلات محو می کردم.

آنقدر مشکلات تنفسی و سوزش و اسپاسم و روده و معده و زخم بستر و سرگیجه و افت فشار و تقلاهای بیهوده برای بهبودی و مشکل پرستار و …………………………….، ان قدر زیاد و بغرنج بودند که دیگر کسی نمی دید که من دیگر آن بیمار زار و نزار چند ماه قبل نیستم. لپ هایم گل انداخته و آویزان شده است.گردنم کلفت شده و شکمم آویزان است. غبغبم با غبغب آقای پتیول یا شاید هم سگش، برابری می کند.
تا این که دکتر ارتوپدی برای نخستین بار به دیدنم آمد و تا وارد اتاق شد و چشمش به من افتاد، چشم هایش از حدقه بیرون زد و با شگفتی گفت :
” این(بخوانید این هیولا) از اول اینطور بوده؟! ”

آن جا بود که چشمانمان باز شد و فهمیدیم که چه اشتباه بزرگی !
و از آن زمان به بعد بود که من در پی یافتن راهی برای کاهش وزن (که غیرممکن می نمود)، به رابطه ی بین تغذیه و کنترل عوارض ناشی از ضایعات نخاعی پی بردم.

ادامه در پست بعد …

این نوشته در به اشتراک گذاشتن تجربیات... ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

27 پاسخ به نقش تغذیه در بیماران نخاعی (۱) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Click to Insert Smiley

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette