سلام دوستان
همان طور که بعضی می دانند مدتی است که زخم بستری سمج بر من هجوم آورده ، حفره ای در پوست و گوشتم ایجاد کرده و در آن سکنی گزیده است.
زخم بستری که با یک استراتژی زیرکانه چنان از پشت خنجر زد که همگان مات و مبهوت ماندند و هنوز هم انگشت به دهانیم که ناگاه چگونه و از کجا عارض شد.
آن هم برای یک بیمار نخاعی با سابقه ی ۷ ساله که دیگر در خفه کردن زخم های بستر در نطفه تخصص دارد ، واقعا جای بسی شگفتی است.
خلاصه می کنم …
زخمی است مدور با قطر ۵ سانت و عمق ۴ تا ۵ سانت که بی اغراق ظرف تنها یک هفته پدید آمد و تا به امروز هزینه های میلیونی به بار آورده.زخمی که ابتدا تنها لکه ی کوچکی بود.
از همان روزی که در وبلاگ اعلام کردم که تا یک هفته اجازه ی نشستن ندارم تا به امروز به جز برای غذا و مسواک به حالت دراز کشیده بودم.
در فرصت کوتاه غذا خوردن یک نیم نگاهی به وبلاگ و ایمیل هایم می انداختم و نظرات پر مهرتان را می دیدم که حالم را می پرسید و سراغم را می گیرید و من از بی خبر گذاشتن تان خودخوری می کردم…
ولی دیگر امروز قانون شکنی کردم و یک ساعتی نشستم تا از سلامتم باخبرتان کنم و حداقل ابسیلونی به درس هایی که برای مطالعه شان نشستن ضرورت دارد برسم.( البته پیش خودمان بماند ، به پزشکم نگویید ، هفته ی پیش هم یک ساعتی قانون شکنی کردم :whistling )
حداقل تا یک ماه دیگر نمی توانم بنشینم و از ان به بعد هم بمدت محدود و تنها روزی دو تا سه ساعت ، تا ببینیم آخر با این جناب زخم بستر خان کی به توافق و مصالحه می رسیم.فعلا که همه ی کائنات پشتیبانی ام می کنند و چرخش روزگار بر وفق مراد است و زمین و زمان بسیج شده اند تا آب در دل من تکان نخورد و امتحاناتم را به سلامت پشت سر بگذارم.
تا صدای فرمانده این جنگ ، ژنرال مامان جون ، در نیامده که :
” دیگر نشستن بس است ، دراز بکش تا از تیر رس دشمن در امان باشی ”
تا اضافه خدمت نگرفتم و کارم به دادگاه نظامی نکشیده ، بمانند یک جنگجوی تحت امر فرمانده دراز بکشم و ادامه ی کوره راه دانش را سینه خیز بپیمایم.
از همه ی دوستان که نگرانم بودند و احوالپرسی کردند متشکرم و متاسفم و پوزش می خواهم از این که بی خبرشان گذاشتم…ممنون.
بمدت حداقل یک ماه خدانگهدار …
:regular
درباره ی من :
سلام بر شما خواننده ی عزیز
آیدا الهی هستم.
هر آنچه را که بخواهید درباره ی من و اهدافم از وبلاگ نویسی بدانید می توانید با مراجعه به لینک های زیر دریابید.
مقدمه ی وبلاگ
مجموعه ی شرح حال من
سپاس گزارم.
امضاء : دست از طلب ندارم ، تا کام من برآید ... *توجه*: اطلاعات این وبلاگ از تجربیات شخصی حاصل آمده اند، در مورد بیماری و مشکلات سلامتی خود به آن ها استناد نکرده، با پزشک مشورت کنید.
***********************آیدا را در اینستا و تلگرام هم دنبال کنید
وبلاگ دیگر من: قطره قطره تا دریا ...بایگانی شمسی
جست و جو در مطالب
فید وبلاگ :
Special.ir
دسته بندی موضوعی:
- ! ICU آسیب شناسی (۲۱)
- آهنگ نوشت (۸)
- به اشتراک گذاشتن تجربیات… (۳۸)
- به یاد نوید (موسس سایت اسپشیال) (۸)
- تاریخ تکرار می شود! (۶)
- خاطرات – تجربیات پراکنده (۱۵)
- دستهبندی نشده (۳)
- رسانه (۱)
- روزمرگی (۷۰)
- شرح حال … (۱۰)
- فرشته خویان (۱۵)
- ماجراهای من و آقای عدالت (۹)
- متفرقه … (۴۳)
- مسابقات وبلاگی (۲)
- مناسبت ها … (۵۴)
- همراه شو رفیق! (۴)
- یکی به نعل، یکی به میخ! (۱)
آیدا…، در مطبوعات!
روزنامه پزشکی "سپید"
3- و من آن روزها را به یاد خواهم داشت
7- من اتونومیک دیس رفلکسی دارم، آقای دکتر...
8- تلاشی سخت برای جدا شدن از دستگاه تنفس
* * *
فصلنامه "رابط سلامت"؛ شماره 42-44؛ پاییز و زمستان 93
* * *
تجدید چاپ
***********************گاهنامه ی باران؛ شماره ی شش ،ویژه نامه ی روز پرستار 95
* * *
داستانی فراموش ناشدنی (نخستین ترجمه ی من)
پست مربوط به این کتاب در وبلاگ
در صورت تمایل به تهیه ی این کتاب،
در حال حاضر، می توانید از طریق دو پایگاه اینترنتی زیر به آن دسترسی داشته باشید. (به زودی در چند سایت دیگر نیز قرار خواهد گرفت.)
دومین ترجمه من
⭐️خرید مستقیم و آسان کتاب از کانال انتشارات مهراندیش @mehrandishbooks :
* اعضای کانال میتوانند کتابهای درخواستی را با ۲۰٪ تخفیف خرید کنند.
* هزینه پست سفارشاتِ بیشتر از صد هزار تومان بهعهدهٔ مهراندیش است.برنامه ی از کجا شروع کنم؟
(شبکه یک. برنامه ی از کجا شروع کنم؟ راهنمای شروع و موفقیت در کسب و کار. این برنامه آیدا الهی مترجم زبان انگلیسی. پخش: 14 فروردین 95 ساعت 10:07 دقیقه شب.)
مستند کیمیای سعادت
مستند تلویزیونی "کیمیای_سعادت"؛ قسمت 24، آیدا الهی؛ پخش شده در تاریخ سه شنبه، 24 خرداد 96 ساعت 21:10 (نه و ده دقیقه) از شبکه قرآن سیمامشاهده در آپاراتآخرین دیدگاهها
- Hermanadava در دیداری صمیمی با مسئولان و اساتید دانشکده پرستاری و مامایی تهران
- Jasongitly در دیداری صمیمی با مسئولان و اساتید دانشکده پرستاری و مامایی تهران
- Hermanadava در با سپاس فراوان …
- Jasongitly در با سپاس فراوان …
- Hermanadava در دیداری صمیمی با مسئولان و اساتید دانشکده پرستاری و مامایی تهران
- Hermanadava در با سپاس فراوان …
- Jasongitly در دیداری صمیمی با مسئولان و اساتید دانشکده پرستاری و مامایی تهران
- Jasongitly در با سپاس فراوان …
- DwightWep در جهت خالی نبودن عریضه ( وبلاگ ) …
- DwightWep در جهت خالی نبودن عریضه ( وبلاگ ) …
- FreglaeJusia در دیداری صمیمی با مسئولان و اساتید دانشکده پرستاری و مامایی تهران
- CharlesMam در جهت خالی نبودن عریضه ( وبلاگ ) …
- hash whatsapp در خداحافظ سال دارو ها + گزارش تصویری سالی که گذشت + شاهنامه آخرش خوش است!
- Iarioraae در دیداری صمیمی با مسئولان و اساتید دانشکده پرستاری و مامایی تهران
- CharlesMam در جهت خالی نبودن عریضه ( وبلاگ ) …
- Terrycef در باز باران …
- JefferyMegum در ناب ترین لذت…
- JefferyMegum در اندر احوالات اتونومیک دیس رفلکسی ۱ …
- JefferyMegum در سه خان عشق …
- JefferyMegum در صدای خاطرات من …
پیوندها
- *ایرمان*
- "دختری که با مغزش راه می رفت"
- Dr. Mari
- Movie, Chocolate And Hot Tea
- Movies, Chocolate, and Hot Tea 2
- Yasna
- آذرین
- آرامشی طوفانی
- آرش و آوین
- آرشید
- آسیب طناب نخاعی: برسی و تبادل اطلاعات و تجربیات مرتبط با ضایعات نخاعی
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آنا
- آیدا …
- ادبیات معاصر
- ازدواج معلولین
- استیونس کراسکیان
- افاضات یک جاهل
- افق
- این روزها…
- این مهمان ناخوانده
- بارونو دوست دارم هنوز چون تو رو یادم میاره
- برای پدر
- برای پدر 2
- بهار دوباره (خاطرات کموتراپی من)
- بید مجنون
- بیدمشک
- پ مثل پریسا
- پرواز تا بی نهایت
- پرواز روی بال ها
- تازه ترین طعم (قصه ی گل ناز و مداد سیاهشه)
- تلخ و شیرین
- جدال نخاع با مردی از دیار توس
- جوراب پاره و انگشت آزاد
- چت در مسنجرهای ایرانی
- چیزنوشته های یک کوتوله
- حرف های پنهانی
- حرف های یک دل (سیاوش صیاف – ضایعه نخاعی گردنی)
- خاطرات من از بیماری التهاب روده
- خاطرات یک آسیب نخاعی
- خاطرات یک مهندس باصواد
- خانه ی من و تو
- خط خطی های قایمکی
- داشته ها
- دامپزشک آینده
- دانشمنگ
- در به در …
- درددل های یک بیمار IBS
- دست نوشته های من
- دکتر آشپز
- دل نوشته های من
- دوچرخه – سفر – مشکلات
- دیار قریب غریب
- دید نو
- روز های جانبازی
- روزهای خوب
- روزهای زندگی من (سیاه – سفید – خاکستری)
- زندگی اهورایی من
- زندگی شیرین
- زندگی من
- زیستن با معلولیت
- ســــــرنسخـــــه
- سایت اسپشیال (زنده یاد نوید مجاهد)
- سوته دلان
- شاسوسا نامه
- شنگین کلک
- صبای پدر
- ضایعه نخاعی مهمان ناخوانده
- عاشق ترین امیر اقلیم آب و آینه
- فخر دوران و ام اس
- قطره قطره، تا دریا…
- کسی که نیستم
- کلک خیال
- کویر ام اس
- گذر از هرگز
- گروه باما – باوری های ماجراجو
- لبخند زندگی (هانیه عرب)
- مادر سپید
- مادرانه
- ماریجوآنا
- مجدهــــــ
- محله ی نابینایان (گوش کن)
- مدامَم مست…
- مرا آفرید آنکه دوستم داشت
- مرکز درمانی غیرجراحی دکتر بیژن فروغ
- مژی جون و شوشو و پسملی
- مسیحانه
- مطالب مفید برای بیمار ضایعه نخاعی
- معلول بهاری
- ملکه ی بارانی
- من و سارای قصه
- من یک دختر اپی لپتیک هستم
- مهربانی شما چه رنگی است؟
- نارنجی
- نت به نت زندگی جدیدم
- نخاع عزیز
- نوشته های یک فایل یک بیتی
- نیزه درمانی
- هر آنچه منم
- هفت پرستار
- همان دخترک آتش افروز بارانی
- همساده ها
- واحه ای در دلتنگی لحظه
- وبسایت شخصی سمانه احسانی نیا
- ویولت (من و ام اس)
- ویولت (من و ام اس)
- ی نفس تو ساحل
- یادداشت ها
- یادداشت های روزانه ی دکتر دلژین
- یادداشت های مینا گونه
- یادداشت های یک دانشجوی پزشکی
- یادداشت های یک سارای بی پروا
- یادداشت های یک کودک قد بلند
- یادداشت های یک نیمچه پزشک
- یک جرعه آرامش (بانوی بهار)
- یک قدم به خوشبختی با پای خیالی
-
218 پاسخ به زنده ( سرزنده ) ولی مجروح …