آرایشگر می آید خانه.
او: چه مدلی بزنم عزیز جون؟
بی معطلی جواب می دهم : هر چه کوتاهتر بهتر. فقط به صورت گردم بیاید.
پس از ۴۵ دقیقه صدای ممتد قرچ قرچ قیچی، در حالی که حالا از ده نسل آن ورتر خودش و صد نسل آن ور تر همسایه اش و صد و بیست نسل آن ورتر جاری اش آگاه گشته ام، از معجزاتی شنیده ام که کور مادرزاد را امامزاده ای، بینا کرده و پیشنهاد آن را می کند که مرا به ضریح آن عالی مقام طناب پیچ کنند، در حالی که از این همه پر گویی و البته چرت گویی سرم به درد آمده، سرانجام جمله ی زیبا و رهایی بخش “تمام شد عزیز جون” از دهانش جاری می شود.
آینه را جلوی صورتم می گیرد.
او: خوب شد؟ خوشت می آید؟
واقعا کارش عالیست.
من: بله، خوب است. دستتان درد نکند. اسم مدلش چیست؟
او: میکروبی.
من: جانم؟!
او: میکروبی عزیز جون. چیه خوشت نمی آید؟ اشکال ندارد بگذار بلند شود، این بار برایت توله سگی می زنم…
31 پاسخ به عنوان ندارد …