در علم طب، چه کهن و چه نوین، همواره مسائل از زاویه دید درمانگر به بیمار مورد توجه بوده است و دید بیمار و درک و استنباط او از مراقبتی که دریافت می کند به معنای واقعی مدنظر قرار نگرفته است، و برهان این ادعا آنکه، هرچند دستکم در طب نوین ترجیح بیمار در اولویت قرار دارد، اما به راستی نقش ترجیح بیمار در تدوین قوانین و سیاست های درمانی به چه میزان اعمال می شود؟ و برای مثال، در برخی قوانین، همچون ممنوعیت ملاقات در بخش های ویژه، که با در نظر گرفتن بهترین صلاح بیمار تدوین شده است، تا چه حد ترجیح بیمار مدنظر بوده است؟ آیا غیر از این است که این “بهترین صلاح” از دیدگاه یک جانبه درمانگران تشخیص داده شده است و دیدگاه بیمار در آن جایی ندارد؟
نگارنده این متن، به عنوان یک بیمار پیشکسوت! که در مکتب سیستم درمان تجارب بسیاری اندوخته و در بخش مراقبت های ویژه، عواقب “بهترین صلاح” را به ملموس ترین شکل ممکن درک کرده است، در باب ضرورت توجه به نگاه بیمار سخن ها گفته و مشخصاً در مورد لزوم مشارکت خانواده در مراقبت از بیمار بستری در بخش های ویژه، قلم فرسایی مطولی داشته و با ذکر دلیل و مثال های عینی متعدد، اهمیت این موضوع را روشن ساخته است، که در ادامه خلاصه ای از آن را تقدیم می دارد:
«ممنوعیت ملاقات در بخش مراقبتهای ویژه همواره چالشی بوده است برای کارکنان درمانی و همچنین برای بیماران و خانوادهها. هرچند برای این ممنوعیت دلایلی منطقی وجود دارد، نمیتوان کتمان کرد که ملاقات به دلیل تأثیرات مثبتی که به همراه دارد، از آن جمله، بهبود مراقبت از بیمار از طریق رفع برخی نیازها و انجام مراقبتهای غیرحرفهای بیمار توسط خانواده، امری ضروری و غیرقابل اجتناب بوده و بایستی موردتوجه ویژه قرار گیرد. مسئله حضور و مشارکت نمایندهای از همراهیان بیمار در امر مراقبت، خصوصاً زمانی اهمیت پیدا می کند – حتی گاه ضرورت حیاتی می یابد – که بیمار بستری در بخش مراقبتهای ویژه، فاقد توانایی هرگونه تحرک و برقراری ارتباط کلامی باشد.
از طرفی، یکی از معضلات عمدهای که سیستم درمان، خصوصاً بخش دولتی، با آن مواجه است، مسئله کمبود کارکنان نسبت به شمار فزاینده بیماران است. به خصوص در بخشهای ویژه که بیماران دارای وضعیت حاد بوده و به علت تعدد اختلالات و صدمات جسمی نیازمند مراقبتهای متعددی هستند، و افزون بر آن حضور همراه بیمار در بخشهای ویژه ممنوع بوده و بار مراقبت از بیمار تماماً به عهده کارکنان است. در چنین شرایطی، کارکنان بهناچار تنها قادر خواهند بود نیازهای عمده و ضروری بیمار را مرتفع کنند، و این نیازهای عمده عموماً شامل آن دسته از نیازهای جسمی میشوند که جنبه حیاتی دارند، درحالیکه یک بیمار نیازهای جسمی متعدد دیگری نیز دارد که در بخشهای عمومی توسط همراهیان بیمار تأمین میشود. مسئله کمبود کارکنان گاه تا جایی پیش میرود که حتی میتوان گفت شماری از خطاهای پزشکی که در آی سی یو رخ میدهند و یا صدمات ثانویهای که به بیماران وارد میشود به این خاطر است که کارکنان به دلیل مشغله، بهموقع متوجه مشکلی که برای بیمار پیشآمده است نمیشوند. اما علاوه بر نیازهای جسمی، یک بیمار بستری در آی سی یو شرایط روحی بغرنجی نیز دارد. یک بیمار، نیازمند حمایت روحی و تسکین عاطفی است و این نیاز تنها میتواند از سوی خانواده به شکل مؤثری تأمین شود و مطمئناً ملاقات های چنددقیقهای تأثیری جز افزایش دلتنگی نخواهد داشت. از طرفی، در موقعیت روحی آسیبپذیر بیمار، عدم حضور خانواده ممکن است این گمان را برای بیمار به وجود بیاورد که از سوی خانواده رها شده است. همچنین، اغلب بیماران آی سی یو در وضعیت حاد جسمانی قرار دارند، تا حدی که شاید مرگ را به خود نزدیک ببینند و تنهایی و دوری از عزیزان نیز بر این خوف میافزاید. یکی از نگرانیهای مهم خانوادههایی که بیمارانشان در آی سی یو بستری هستند، مسئله مراقبت از بیمار و کیفیت رسیدگی به او در این بخش است. این نگرانی مشترک، اغلب در رابطه با مراقبتهای تخصصی نیست، بلکه مرتبط است با رسیدگی به نیازهای روحی و جسمانی بیمار که حضور یک همدم و همراه میتواند آنها را تا حد زیادی برطرف سازد. البته باید پذیرفت که حضور اطرافیان بر بالین بیمار، سبب اختلال در مراقبتهای فوری، مثل احیا، و گاه اختلال در کار کارکنان و تنش میان خانواده و کارکنان میشود. بااینحال، کاستیهای مراقبتی و پیامدهای جدی آن، شامل صدمات ثانویه به بیمار، افزایش طول مدت درمان، ضررهای اقتصادی برای خانواده و جامعه، هدر رفتن منابع، نارضایتی بیماران و خانوادهها و تنش میان آنها و کارکنان درمانی و…، و همچنین مزایای مشارکت خانواده در رفع این کاستیها و پیامدها، و نیز مسئله تسهیل آموزش بیمار و خانواده که طی این مشارکت صورت می گیرد، بههیچعنوان قابلچشمپوشی نیست. درنتیجه، باوجود تمام چالشهایی که مشارکت خانواده در امر مراقبت از بیمار در بخش مراقبتهای ویژه به همراه دارد، مشارکت خانواده در امور غیرتخصصی و نیمه تخصصی مراقبت از بیمار، میتواند تا حد زیادی بر کیفیت مراقبت هم در محیط درمانی و هم در ادامه آن در منزل بیفزاید.»
استدلال هایی که در اصل مقاله (که خلاصه آن در بالا ذکر شد) عنوان شده است شاید به قدری کافی باشد تا هر وجدان و منطقی را قانع سازد که مشارکت خانواده در مراقبت از بیمار بستری در بخش های ویژه یک ضرورت غیرقابل کتمان است و حتی ثانیه ای تأخیر در آن دیگر مجاز نیست، و با وجود بازخوردهای مثبت و همدلانه ای که از سوی خوانندگان مقاله مذکور دریافت شده است، به گمانم مهمترین استدلال، هرچند به طور ضمنی در متن مقاله گنجانده شده بود، اما به قدر کافی روشن و ملموس نبوده است تا کسانی را که در مقام عمل قرار دارند به عکس العمل وادارد و به تکاپو بیندازد تا با ایجاد یک کارگروه در پی یافتن یک راهکار برآیند.
برای بیان روشن و ملموس استدلال یاد شده، ابتدا از شما خوانندگان می خواهم یک بیمار را تصور کنید که به دلیل آسیب در سیستم عصبی دچار فلج چهار اندام شده است، به دستگاه تنفس مصنوعی متصل است، و با وجود هوشیاری کامل، از هیچگونه توانایی حرکتی و برقراری رابطه کلامی برخوردار نیست و در چنین وضعیتی، چندین ماه است که در بخش ملاقات ممنوع! بستری است. بیمار به دلیل عدم توانایی در بیان نیازهایش، برای ساده ترین چیزها، از احساس خارشی در صورت تا سرما و گرما و تشنگی عذاب زیادی را تحمل می کند و نیاز دارد که برای رفع نیازهایش، یک شخص به طور اختصاصی در کنار او باشد. از طرفی، ماه هاست که بیمار ثانیه هایش به تماشای سقف می گذرد، به شدت افسرده شده است و در محیط غریب آی سی یو و در میان غریبه هایی که به ناچار اعمال دردناکی را روی او انجام می دهند، دلتنگ و بی قرار حضور خانواده خویش است و هر بار که خانواده اش در ملاقات هایی چند دقیقه ای بر بالینش حاضر می شوند، شکایت می کند که در آی سی یو به او درست رسیدگی نمی شود، اذیتش می کنند و به دلیل تنهایی و ناتوانی در بیان خواسته هایش هر لحظه در وحشت و عذاب است، و گریان و التماس کنان از خانواده اش می خواهد تنهایش نگذارند.
این وضعیت دل هر انسانی را به درد می آورد و حتی کارکنان درمانی که به دیدن اینگونه مصائب عادت کرده اند و شاید به ظاهر خونسرد و با دیدی منطقی شاهد عذاب اینگونه بیماران و خانواده ها باشند نیز تحت تأثیر این وضعیت اسفناک قرار می گیرند، با این وجود، اکثر آنها با هرگونه مشارکت خانواده در امر مراقبت از بیمار اکیداً مخالف بوده، و به دلایلی منطقی، از آن جمله اختلال در کار مراقبت از بیمار، خطر انتقال عفونتها چه از طریق ملاقاتکنندگان به بیمار و چه بالعکس، احتمال تأثیر منفی شرایط ناگوار بیمار بر روی فرد ملاقاتکننده و…، مانع از ملاقات های طولانی مدت در آی سی یو می شوند.
با این وجود، اکنون تصور کنید که یکی از کارکنان درمانی، خود در چنین موقعیتی قرار بگیرد که یکی از اعضای خانواده اش، شاید فرزند دلبندش، در چنین وضعیتی باشد، آیا قادر خواهد بود التماس های فرزند خود را ببیند و همچنان پایبند به قاعده “ملاقات ممنوع” بماند؟ آیا از هر رابطه و جایگاه همکاری خود استفاده نخواهد کرد تا شرایط متفاوتی را برای عزیز خود به وجود بیاورد؟ آیا همچنان ممنوعیت ملاقات در بخش های ویژه را “بهترین صلاح” بیمار می داند؟
هرچند کارکنان درمانی به خوبی آگاهند که در محیط آی سی یو چگونه رفتار کنند که نه مخل کار پرسنل شوند و نه ناقل عفونت باشند، اما اگر به دلیل این آگاهی، خود را مجاز به مستثنی شدن از قوانین ممنوع کننده دانسته و عدم آگاهی خانواده را دلیل وجودی قوانین ممنوع کننده می دانند، چرا نبایستی با آموزش خانواده، آنها را نیز مجهز به این آگاهی کنند؟
در این دنیای شتابزده و اختصارگرا، به گمانم تنها ذکر یک جمله کوتاه اما سراسر انسان سالارانه کافی است تا یک طبیب، و به طور کل طیف درمانگران، ماهیت انسانی حرفه خود را با تمام وجود درک کنند، و نه تنها به تمام سوگندهای انسانی حرفه خود پایبند بمانند، بلکه حتی در هیاهوی تمام بی عدالتی های سیستمی، و از ورای کارانه های پرداخت نشده، و شلوغی بخش ها، و حجم غیراستاندارد وظایف، و خلأ تجهیزات، و… همواره ندای وجدان خود را در گوش جان بشنوند؛ و آن جمله این است: «هرچه برای خود می پسندی (در هر شرایطی) برای دیگران هم بپسند، و هرآنچه را که برای خود نمی پسندی، برای دیگران هم مپسند.»
اگر سیستم درمانی، محوریت نیاز بیمار و دستیابی به پیامد سلامتی جامع نگر بیمار و نه فقط درمان اختلال عملکرد اعضای او را مورد توجه قرار دهد، منابع و زمینه های فرهنگی و بنیادی لازم را برای گذار از سیستم مراقبتی اقتدارگرای فعلی که در تشخیص “بهترین صلاح” بیمار، ترجیح وی را نادیده می گیرد، به یک سیستم مراقبتی تعامل گرا که بیمار و خانواده را در تعیین بهترین صلاح دخیل می دارد، یا به قولی مراقبت بیمار و خانواده-محور در مفهوم واقعی آن، فراهم خواهد کرد؛ مراقبتی که بر پایه استدلال های فلسفی، روانشناسی، و نوروساینس، یکی از اصول کلی و اولیه آن دسترسی آزاد و تمام وقت اعضای خانواده به فرد بستری در بخش های ویژه است، به طوری که حتی شیفت کاری پرسنل و راندهای پزشکی نیز هیچگونه محدودیتی برای آن به وجود نخواهد آورد.
هر ضابطه، با تمام استدلالی که پشت آن است، گاه می تواند نادرست باشد و به جای خدمت به انسان ها، در ستیز با انسانیت برآید. ضابطه “ملاقات ممنوع”، یک چنین ضابطه ای است که نابینا به رنج بیماران و خانواده ها، و ناشنوا به آه و فغان بیماران، با قاطعیت اجرا می شود.
پی نوشت ثابت- آیدا را در اینستا و تلگرام و آپارات هم دنبال کنید (در صورت تمایل)
اینستاگرام: https://www.instagram.com/ida.elahi/
تلگرام: https://t.me/aidaweblogspecial
آپارات: http://www.aparat.com/aidaelahi
پی نوشت ثابت: دوست بسیار عزیزی کل مطالب این وبلاگ را، از ابتدا تا پایان سال ۹۱، و همچنین سال ۹۲ و ۹۳ و ۹۴ را بطور مجزا، بصورت پی دی اف یا کتاب الکترونیکی درآورده اند. اگر کسی تمایل دارد که این فایل های پی دی اف را به صورت پیوست در ایمیلش دریافت کند تا برای دوستانش نیز بفرستد، ایمیلی به ایمیل زیر بفرستد تا آن ها را برایش ارسال کنم… متشکرم…ida.elahi@gmail.com
پی نوشت ثابت: دوست عزیزی از وبلاگ من، کتابی الکترونیکی برای گوشی های اندرویدی تهیه نموده اند، که در صورت تمایل و برخورداری از این نوع گوشی ها، می توانید از طریق لینک های زیر، کتاب اندرویدی “آیدا…” را دانلود نمایید. با سپاس فراوان از این دوست عزیز
دانلود از پیکوفایل: http://s6.picofile.com/file/8209670134/book.apk.html
لینک مستقیم: http://s6.picofile.com/d/
“آیدا…” در مطبوعات: روزنامه پزشکی “سپید”
۱- من از کاغذ نبودم 2- به تلخی واقعیت 3-و من آن روزها را به یاد خواهم داشت
۴- از حال بد به حال خوب 5-این آدم های قدرناشناس 6-طعم گس هوشیاری
۷- من اتونومیک دیس رفلکسی دارم، آقای دکتر… 8-تلاشی سخت برای جدا شدن از دستگاه تنفس
* * *
فصلنامه “رابط سلامت”؛ شماره ۴۲-۴۴؛ پاییز و زمستان ۹۳
* * *
گاهنامه ی باران؛ شماره ی شش ،ویژه نامه ی روز پرستار ۹۵
* * *
هفته نامه سلامت؛ شماره ۶۰۹؛ بهمن ۹۵
هفته نامه سلامت. شماره ۶۴۶
هفته نامه سلامت – شماره۶۵۲
هفته نامه سلامت. شماره۶۵۸
* * *
* * *
داستانی فراموش ناشدنی (نخستین ترجمه ی من)
(شبکه یک. برنامه ی از کجا شروع کنم؟ راهنمای شروع و موفقیت در کسب و کار. این برنامه آیدا الهی مترجم زبان انگلیسی. پخش: ۱۴ فروردین ۹۵ ساعت ۱۰:۰۷ دقیقه شب.)
526 پاسخ به زنهار از این بیابان، وین راه بینهایت…