به مناسبت پنجمین سالگرد نوید مجاهد…

سلام نوید…

هر سال در همین زمان، در مردادماه سوزانی که آتش در دل ساکنان سرزمینت افکند، از تو می نویسم. از تو، از پادشاه سرزمین باور ها. از مالک این عمارت باشکوهی که ما در آن همه مستاجران یاد تو ایم. کبوتران بی بال و پری که لانه کرده ایم در شاخساران درخت تنومد باوری که باغبانش تو بودی. دانه ای که کاشتی، همتی که به پای آن ریختی، نور ایمانی که بر آن تاباندی، درختی شد پر شاخ و برگ و رفیع، مأمن کبوتران خسته ای که در آشیانه های بذل تو، در اوج سکنی گزیدند و بی رنج پرواز پنجه بر عرش زدند…

اما این بار می خواهم نه از تو، بلکه برای تو بنویسم. به تو… چشم بدوزم به چشمانت در آن عکسی که بر سر در خانه ات حک شده است. همان عکسی که هر روز می بینم و چشم می دُزدم از آن؛ نگاهت نمی کنم، از دیدت می گریزم… قرار ما هر باوری بود جز باور به رفتن تو؛ عکست می خواهد که باور کنم نبودنت را…

ولی اکنون چشم دوخته ام در نگاهت، می خواهم از عمق آن بخوانم حرف دلت را. به من بگو، تو اینچنین با سرزنش نگاهم می کنی یا این منم، ناراضی از خود که تاب نگاه کردنت را ندارم؟

می دانم… تو حرفی نداشتی. تو املاک باورت را بخشیدی و ماندن و رفتن را به اختیار گذاردی. این منم که پایبند شدم و احساس تعلق یافتم. در این خاک ریشه کردم، بزرگ شدم، از خانه رفتم و در آن نزدیکی ها، در همان خاک، مسکنی ساختم. دلخوش به این بودم که قلمرو ات را وسعت می بخشم، حومه اش را آباد می سازم، آوازه ات را به دور دست ها می برم؛ اما دریغا که خانه را از یاد بردم…

و اما روزی بازگشتم؛ دایره و دمبک زنان، گوش ساکنان را کَر کردم از ندای آمدنم؛ که من برگشتم، من اینجا هستم، منِ قدرشناس، من آمدم تا بمانم، من…

چقدر نفرت بار است این مَن مَن کردن ها… این منی که منیت اش را حواله می داد، حمیت اش آنقدر بود که تنها بیاید و فاتحه ای بخواند برایت…

حال چه نگاه کنم در چشمان تویی که فارغ از هرچه من بودی…

ولی نوید… برایت گفته بودم از راز اسپشیال؛ که سکویی است برای پرش، تا که خاکمالان حوادث، به عزت عرش رسند. گفتم که غمینم از خود، از همه ی کسانی که پر گرفتند و رفتند، و آن جا بود که خواستم با بازگشتنم نشان دهم عِرق و وطن پرستی ام را. اما ناکام ماندم، چرا که من اغیار بودم در آن منزلگاه عشق و ناتوان از هم پیمانه شدن با عشاق…

می دانی، از چشمانت از آن جهت گریزانم که چون آیینه ای است صاف و بی خش، که با نگاه کردن به آن با خودم چشم در چشم می شوم؛ منی که از خود گریزانم و از منیتم خجل…

ولی اکنون که جرأت نگاه یافته ام بگمانم در آینه ی نگاهت چیز دیگری هم پیداست. آری، دارم می بینم. تو، تو داری راز دیگری را بر من فاش می کنی! آه، نوید، انعکاس آسمان در چشمانت… می بینی؟

نمی توانم این را باور کنم؛ هیچ کس نرفته است. همه اینجایند. در وطن. در آسمان وطن…

آن بالا را ببین! چه باشکوه؛ مملو از کبوترانی که بی بال، عظمت پرواز را به نمایش گذارده اند. از آشیانه به آسمان؛ کوچ در وطن؛ فاصله ی رفتن ها تنها همینقدر بود؟

وا اسفا… این تنها من بودم که بند منیت به پا داشتم و اوج پروازم تا ارتفاع خویشتن بود. اکنون نه در خانه جایم است و نه در آسمانش. پس من چه آموختم در این مکتب پرواز؟ همه فارغ بال گشتند و من درجا زدم. شاید این تقدیر من است که در برزخی میان فرش و عرش بمانم و طعم تعالی را نچشم… نه، تا زمانی که نتوانم از قید من رها شوم، هر چه بال و پر زنم باز هم به خاک می رسم…

نوید… گنجینه ی رازی به رویم گشودی و من را به من شناساندی. حالا بیا و آموزگارم باش. این قلم همت، این دفتر سپید تمنا؛ بگو رهایی را چگونه بنویسم…

روحش شاد، یادش گرامی، و راهش مستدام

پی نوشت _ درباره ی نوید، به قلم دوست خوب اسپشیالی، پویا ی عزیز.

پی نوشت: دوستان عزیز نخاعی،

یکی از دوستانمان برای پایان نامه ی کارشناسی ارشد خود در خصوص مسائل و مشکلات بیماران نخاعی، نیازمند به همکاری ماست. ایشان پرسشنامه ای را تهیه کرده اند که برای دوستانی که اعلام همکاری کنند ارسال خواهند کرد. از همگی ممنون خواهم شد اگر این دوست عزیزمان را در این مهم یاری کنند. هر کس که خواستار همکاری بود، لطفا آدرس ایمیلش را برایم بگذارد… خیلی متشکرم Smile

پی نوشت ثابت: دوست بسیار عزیزی کل مطالب این وبلاگ را، از ابتدا تا پایان سال ۹۱، و همچنین سال ۹۲ را بطور مجزا، بصورت پی دی اف یا کتاب الکترونیکی درآورده اند. اگر کسی تمایل دارد که این فایل پی دی اف را به صورت پیوست در ایمیلش دریافت کند تا برای دوستانش نیز بفرستد، ایمیلی به ایمیل زیر بفرستد تا آن را برایش ارسال کنم… متشکرم…

این نوشته در به یاد نوید (موسس سایت اسپشیال), مناسبت ها ... ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

111 پاسخ به به مناسبت پنجمین سالگرد نوید مجاهد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Click to Insert Smiley

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette