تو چشام اشکی نمونده
تو دلم حرفی ندارم
دیگه وقت رفتنه
سفر دور و درازه …
حالا می فهمم که چرا این ترانه ی سیاوش قمیشی که از دوران نوجوانی آن را از یاد برده بودم، چند روزی بود که ورد زبانم شده بود…
حالا می فهمم…
دکتر اصغر الهی، نویسنده ی معاصر، درگذشت…
حیران مانده ام. قرار من و او چیز دیگری بود. اکنون ذهنم قفل کرده است و قلمم در بند نا باوری است. یک روز خواهم نوشت…
روحش شاد…
40 پاسخ به حالا می فهمم…