اندر احوالات دردهای نوروپاتیک (سوزش) ۳ …

آیا برای درد لاعلاج ، علاجی هست؟!


هر بیماریِ لاعلاج و یا هر درد مزمن به نظر می رسد که هیچ دارویی برای بهبود یا تسکینش وجود ندارد . ولی من برای بیماری لاعلاج خود ، دو دارو پیدا کردم.
داروی اول در دست پروردگار است و فقط خداوند ان را دارد. گرفتن ان هم از خدا خیلی سخت است.ان دارو مرگ است و خداوند هم در دادن ان خیلی سختگیر.
ولی داروی دوم در دست خودم است.ان دارو صبر و تحمل و یا می شود گفت بی اعتنایی به درد است.وقتی درد به اوج خودش می رسد و داروهای معمول دنیای پزشکی هم قادر به تسکین ان نیستند تنها این دو دارو برایت می ماند.بعضی ها به زور داروی اول را از خدا می گیرند و بعضی ها هم مانند من می روند در پی داروی دوم.
ولی با اینکه داروی دوم دست خودت است ، یعنی در واقع در وجود خودت است با این حال پیدا کردن ان کار دشواری است.این دارو در اعماق وجودت پنهان شده و برای بدست اوردنش باید کل وجودت را زیر و رو کنی.برای من پیدا کردن این دارو چهار سال طول کشید…
با این حال وقتی هم که پیدایش می کنی اثرش همیشگی نیست.خیلی زود هم تمام می شود و تو که سخت به این دارو احتیاج داری می روی که دوباره مقداری از ان را برداری ولی می بینی که سرجای قبلی اش نیست.مجبور می شوی دوباره تمام وجودت را زیر و رو کنی تا بلکه دوباره مقداری از ان بیابی.
البته این دارو هم مثل هر دارویی عوارض جانبی دارد!
تابحال شنیده اید که علمای دین ، رابطه ی خدا و بنده را به یک ریسمان تشبیه می کنند؟می گویند ” حبل متین الهی “…
از عوارض این دارو این است که جنس این ریسمان را تغییر می دهد.این ریسمان تبدیل می شود به کِش.در این حالت رابطه ی خدا و بنده مدام در حال نوسان و دورشدن و نزدیک شدن قرار می گیرد.گاهی انقدر بنده از خدا دور می شود که با قویترین تلسکوپ هم اثری از خدا نمی بیند و گاهی بقدری نزدیک می شود که خدا و بنده یکی می شوند و برای تمیز دادنشان از یکدیگر قوی ترین میکروسکوپ هم کاربردی ندارد.
با تلاشی که برای یافتن این دارو می کنی و با زیر و رو کردن وجودت ، بعد از مدتی می بینی که به شخص دیگری مبدل شده ای.می دانی چرا؟
چون برای پیدا کردن ان دارو مجبور می شوی که تمام وجودت را زیر و رو کنی و هرچقدر هم که می گردی کمتر پیدایش می کنی. گاهی که خیلی خسته می شوی یک گوشه ای می نشینی تا کمی خستگی در کنی و دوباره به جستجویت ادامه دهی.همین طور که نشستی و داری به ریخت و پاشی که در وجودت کرده ای نگاه می کنی یکدفعه نظرت جلب می شود به یک عالمه عقاید ، باورها و احساسات کهنه و اسقاطِ به درد نخور.
با خودت می گویی خُب ، بگذار این آت و آشغال ها را بیرون بریزم تا دور و برم کمی خلوت شود ، آنوقت جستجو کردن هم راحت تر خواهد شد.و این می شود که وجودت را از ضایعات خالی می کنی.وجودت خلوت می شود و ناگهان از ان گوشه موشه ها یک چیزی برق می زند .می روی جلو و می بینی که بله شیشه ی دارو است.بالاخره پیدایش کردی.
با مصرف دارو کم کم به ارامش می رسی.حالا کمی فکرت باز شده و قادری به چیزهای دیگری به غیر از درد هم فکر کنی.ان وقت است که با خودت می گویی :
وجودم را از ضایعات پاک کردم.دارو را هم پیدا کردم ولی وجودم خیلی خلوت و ساده شده.بد نیست که یک رنگ و لعابی به ان بدهم.
پس در اولین فرصت می روی به بازار اخلاقیات و عقاید و احساسات ، و قشنگترین هایش را دستچین می کنی و وجودت را با انها زینت می دهی و می شوی یک انسان دیگر.
البته وقتی دارویت تمام می شود ، دوباره اشفته می شوی و باز هم باید به دنبال ان بگردی.این دفعه در زاویه ی دیگری از وجودت . دوباره زیر و رو کنی و ضایعات را دور بریزی و دوباره تزئین و دوباره و دوباره … و تا درد با تو هست این روند هم ادامه دارد…
انقدر ادامه دارد تا تمام وجودت پاک و زیبا شود . و ان روز است که تو علاج می گیری…
پیوست ۱ : اگر می خواستم بطور کامل از سوزش گله گزاری کنم و تمام انچه را که درباره اش می دانم بگویم هنوز ۴ یا ۵ پست دیگر جا داشت…
پیوست ۲ : از این پس کلمه ی سوزش را از من زیاد خواهید شنید.
پیوست ۳ : دوستان مجازی حتما متوجه شده اند که بتازگی کم پیدا شده ام ، متاسفانه کم پیدا تر هم خواهم شد…برای مدتی…در اسرع وقت توضیح خواهم داد.فقط همین قدر بگویم که مشکلی مربوط به بیماری نیست ، تنها مشغله است…
پیوست ۴ : مادر سپید عزیز تصمیم به انجام کار بزرگ و تحسین برانگیزی برای کمک به تحصیل نابینایان گرفته اند که یاری انسان های مقید و دلسوز را می طلبد.در نتیجه پیشنهاد همکاری ای را در وبلاگ شان قرار داده اند.برای توضیحات کامل و ارتباط با ایشان به لینک زیر مراجعه کنید.
لطفا کلیک کنید.
این اطلاع رسانی تا زمانی که مادر سپید عزیز اشخاص مناسب برای این کار را بیابند ، در این وبلاگ ادامه خواهد داشت.
به امید تحقق و موفقیت این حرکت انسانی…
:regular

این نوشته در به اشتراک گذاشتن تجربیات... ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

46 پاسخ به اندر احوالات دردهای نوروپاتیک (سوزش) ۳ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Click to Insert Smiley

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette