تمام بدنم حس و حرکت طبیعی داشت.فقط به خاطر وزنه ای که از پای شکسته ام اویزان بود نمی توانستم از تخت پایین بیایم.ظاهرا داشتم رو به بهبود می رفتم و هیچ گاه حرف یکی از پزشکان را فراموش نمی کنم که دلسوزانه و پدرانه دستی بر سرم کشید و گفت :
– نگران نباش بابا جون خوب می شی.
مادر و پدرم با یک بیمارستان خصوصی هماهنگ کرده بودند تا برای یکی دو عملی که در پیش داشتم به ان جا منتقلم کنند.
دسته دسته دوستان و اشنایان و هم دانشگاهی هایم به دیدارم می امدند.می گفتم و می خندیدم…همه در انتظار روز ترخیص بودند.
در تمام این مدت راننده ی فراری که پس از سه روز خود را به پلیس معرفی کرده بود و به قید ضمانت ازاد بود حتی یک بار هم به دیدنم نیامد.
در این میان یک حادثه ی دیگر برایم اتفاق افتاد که از ذکرش می گذرم.
روز ترخیص فرا رسید.همه چیز برای انتقالم به بیمارستان خصوصی فراهم بود.اول صبح طبق روال هر روزه پزشک های مختلفی من و دیگر بیماران را ویزیت می کردند.یک دکتر گوش و حلق و بینی بر بالینم حاضر شد.مدارکم را بررسی کرد و عکس هایم را مشاهده کرد.نوبت به عکسی رسید که در روز اول ، در بدو ورودم به بیمارستان از گردنم گرفته شده بود…همان عکسی که گواه بر تمارض من بود!…دکتر بر روی عکس مکث کرد.در ان دقیق شد.بعد از چند دقیقه تامل با شگفتی گفت :
– اِاا ، این که گردنش مشکل داره !
و رفت.
چند ساعتی بیشتر به ترخیصم نمانده بود.من داشتم ترخیص می شدم .اخر چه نیازی به عکس برداری مجدد بود؟ مرا به رادیولوژی بردند و عکسی گرفتند.ساعتی بعد رزیدنتی که دستیار پزشکم بود با چند نفر دیگر سراسیمه به نزدم امدند و بدون هیچ توضیحی مرا با خود بردند.
رزیدنت : می خوام عمل کوچکی انجام بدم.
من : اینجا؟…بدون بیهوشی؟!
رزیدنت : چیزی نیست…زیاد طول نمی کشه.
واقعا هم طول نکشید.فقط یک لحظه.در حد یک فریاد آااخ.
بعد از ان فقط یک احساس داشتم.تنها یک احساس.احساس می کردم که دارد عقلم زایل می شود.که دارم خل می شوم.
دو طرف سرم بالای گوش هایم را سوراخ کرده و نیم دایره ای اهنین را بر بالای سرم پیچ کرده بودند – مانند یک تل اهنین – و بدین وسیله وزنه ای ۱۵ کیلویی را از سرم اویزان کرده بودند.تازه فهمیده بودند که مهره های ۴و ۵ گردنم شکسته و نخاعم تحت فشار ان دو مهره ی جابه جا شده است.به وسیله ی این دم و دستگاه که تراکشن نام داشت سعی داشتند مهره های گردنم را از هم جدا کنند.
آری…روش کاملا درستی است…برای جدا کردن مهره های جابه جا شده تراکشن روش درمانی روتین و کار امدی است.
ولی نه پانزده کیلویش!…
ترخیص منتفی شد…
زنگ تفریح : همان طور که گفتم وزنه ای از پایم اویزان بود و وزنه ای از سرم.این وزنه ها را چند ماهی با خود یدک کشیدم.دقت کنید!…کششی از پایین و کششی از بالا…بعد ترخیصم همه ی دوستان و اشنایان اذعان می داشتند که قدم بلندتر شده.این هم روشی کاملا کاربردی برای افزایش طول قد.
قرار بود حرفم خنده دار باشد…اگر نخندیدید که گمان می کنم این طور است شرمنده ، یکی طلبتان…فعلا برای دل خوش کنک و برای اینکه ضایع نشوم خودم به خودم می خندم. :laughing
پیوست – خیلی سپاسگذارم از دوستانی که بر موتور از کار افتاده ی جسارتم استارت اطمینان زدند و با نظراتشان باک این اتومبیل را لبریز کرده و برای ادامه انرژی و گرمایش بخشیدند…متشکرم.
:regular
درباره ی من :
سلام بر شما خواننده ی عزیز
آیدا الهی هستم.
هر آنچه را که بخواهید درباره ی من و اهدافم از وبلاگ نویسی بدانید می توانید با مراجعه به لینک های زیر دریابید.
مقدمه ی وبلاگ
مجموعه ی شرح حال من
سپاس گزارم.
امضاء : دست از طلب ندارم ، تا کام من برآید ... *توجه*: اطلاعات این وبلاگ از تجربیات شخصی حاصل آمده اند، در مورد بیماری و مشکلات سلامتی خود به آن ها استناد نکرده، با پزشک مشورت کنید.
***********************آیدا را در اینستا و تلگرام هم دنبال کنید
وبلاگ دیگر من: قطره قطره تا دریا ...بایگانی شمسی
جست و جو در مطالب
فید وبلاگ :
Special.ir
دسته بندی موضوعی:
- ! ICU آسیب شناسی (۲۱)
- آهنگ نوشت (۸)
- به اشتراک گذاشتن تجربیات… (۳۸)
- به یاد نوید (موسس سایت اسپشیال) (۸)
- تاریخ تکرار می شود! (۶)
- خاطرات – تجربیات پراکنده (۱۵)
- دستهبندی نشده (۳)
- رسانه (۱)
- روزمرگی (۷۰)
- شرح حال … (۱۰)
- فرشته خویان (۱۵)
- ماجراهای من و آقای عدالت (۹)
- متفرقه … (۴۳)
- مسابقات وبلاگی (۲)
- مناسبت ها … (۵۴)
- همراه شو رفیق! (۴)
- یکی به نعل، یکی به میخ! (۱)
آیدا…، در مطبوعات!
روزنامه پزشکی "سپید"
3- و من آن روزها را به یاد خواهم داشت
7- من اتونومیک دیس رفلکسی دارم، آقای دکتر...
8- تلاشی سخت برای جدا شدن از دستگاه تنفس
* * *
فصلنامه "رابط سلامت"؛ شماره 42-44؛ پاییز و زمستان 93
* * *
تجدید چاپ
***********************گاهنامه ی باران؛ شماره ی شش ،ویژه نامه ی روز پرستار 95
* * *
داستانی فراموش ناشدنی (نخستین ترجمه ی من)
پست مربوط به این کتاب در وبلاگ
در صورت تمایل به تهیه ی این کتاب،
در حال حاضر، می توانید از طریق دو پایگاه اینترنتی زیر به آن دسترسی داشته باشید. (به زودی در چند سایت دیگر نیز قرار خواهد گرفت.)
دومین ترجمه من
⭐️خرید مستقیم و آسان کتاب از کانال انتشارات مهراندیش @mehrandishbooks :
* اعضای کانال میتوانند کتابهای درخواستی را با ۲۰٪ تخفیف خرید کنند.
* هزینه پست سفارشاتِ بیشتر از صد هزار تومان بهعهدهٔ مهراندیش است.برنامه ی از کجا شروع کنم؟
(شبکه یک. برنامه ی از کجا شروع کنم؟ راهنمای شروع و موفقیت در کسب و کار. این برنامه آیدا الهی مترجم زبان انگلیسی. پخش: 14 فروردین 95 ساعت 10:07 دقیقه شب.)
مستند کیمیای سعادت
مستند تلویزیونی "کیمیای_سعادت"؛ قسمت 24، آیدا الهی؛ پخش شده در تاریخ سه شنبه، 24 خرداد 96 ساعت 21:10 (نه و ده دقیقه) از شبکه قرآن سیمامشاهده در آپاراتآخرین دیدگاهها
- porn sex در اندر احوالات زخم بستر (۱)
- porn sex در استارت مجدد …
- GartandmiX در شرح حال -۳- …
- porn sex در دیداری صمیمی با مسئولان و اساتید دانشکده پرستاری و مامایی تهران
- porn sex در به بیمار خود گوش فرا دهید!
- porn sex در رسانه
- Ремонт серверов в Москве در سه خان عشق …
- GartandmiX در اندر احوالات زخم بستر (۱)
- porn sex در به بهانه ی سالگرد نوید مجاهد عزیز …
- porn sex در همراه شو رفیق! (۱)
- porn sex در “داستان عشقی ناگفته”، دومین ترجمه من
- porn sex در به بیمار خود گوش فرا دهید!
- Armandokkeria در ماجراهای من و آقای عدالت (قسمت اول) …
- GartandmiX در او یک فرشته بود…
- Ремонт серверов в Москве در فرشته خویان ۸ (قسمت اول)
- https://trek.zone/pl/stany-zjednoczone/miejsca/326218/la-comedia-dinner-theatre-springboro در ماجراهای من و آقای عدالت (قسمت توجیهی) …
- porn sex در فرصتی برای شنیده شدن صدای بیماران…
- porn sex در به بیمار خود گوش فرا دهید!
- GartandmiX در زنهار از این بیابان، وین راه بینهایت…
- porn sex در داستانی فراموش ناشدنی (نخستین ترجمه ی من)
پیوندها
- *ایرمان*
- "دختری که با مغزش راه می رفت"
- Dr. Mari
- Movie, Chocolate And Hot Tea
- Movies, Chocolate, and Hot Tea 2
- Yasna
- آذرین
- آرامشی طوفانی
- آرش و آوین
- آرشید
- آسیب طناب نخاعی: برسی و تبادل اطلاعات و تجربیات مرتبط با ضایعات نخاعی
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آنا
- آیدا …
- ادبیات معاصر
- ازدواج معلولین
- استیونس کراسکیان
- افاضات یک جاهل
- افق
- این روزها…
- این مهمان ناخوانده
- بارونو دوست دارم هنوز چون تو رو یادم میاره
- برای پدر
- برای پدر 2
- بهار دوباره (خاطرات کموتراپی من)
- بید مجنون
- بیدمشک
- پ مثل پریسا
- پرواز تا بی نهایت
- پرواز روی بال ها
- تازه ترین طعم (قصه ی گل ناز و مداد سیاهشه)
- تلخ و شیرین
- جدال نخاع با مردی از دیار توس
- جوراب پاره و انگشت آزاد
- چت در مسنجرهای ایرانی
- چیزنوشته های یک کوتوله
- حرف های پنهانی
- حرف های یک دل (سیاوش صیاف – ضایعه نخاعی گردنی)
- خاطرات من از بیماری التهاب روده
- خاطرات یک آسیب نخاعی
- خاطرات یک مهندس باصواد
- خانه ی من و تو
- خط خطی های قایمکی
- داشته ها
- دامپزشک آینده
- دانشمنگ
- در به در …
- درددل های یک بیمار IBS
- دست نوشته های من
- دکتر آشپز
- دل نوشته های من
- دوچرخه – سفر – مشکلات
- دیار قریب غریب
- دید نو
- روز های جانبازی
- روزهای خوب
- روزهای زندگی من (سیاه – سفید – خاکستری)
- زندگی اهورایی من
- زندگی شیرین
- زندگی من
- زیستن با معلولیت
- ســــــرنسخـــــه
- سایت اسپشیال (زنده یاد نوید مجاهد)
- سوته دلان
- شاسوسا نامه
- شنگین کلک
- صبای پدر
- ضایعه نخاعی مهمان ناخوانده
- عاشق ترین امیر اقلیم آب و آینه
- فخر دوران و ام اس
- قطره قطره، تا دریا…
- کسی که نیستم
- کلک خیال
- کویر ام اس
- گذر از هرگز
- گروه باما – باوری های ماجراجو
- لبخند زندگی (هانیه عرب)
- مادر سپید
- مادرانه
- ماریجوآنا
- مجدهــــــ
- محله ی نابینایان (گوش کن)
- مدامَم مست…
- مرا آفرید آنکه دوستم داشت
- مرکز درمانی غیرجراحی دکتر بیژن فروغ
- مژی جون و شوشو و پسملی
- مسیحانه
- مطالب مفید برای بیمار ضایعه نخاعی
- معلول بهاری
- ملکه ی بارانی
- من و سارای قصه
- من یک دختر اپی لپتیک هستم
- مهربانی شما چه رنگی است؟
- نارنجی
- نت به نت زندگی جدیدم
- نخاع عزیز
- نوشته های یک فایل یک بیتی
- نیزه درمانی
- هر آنچه منم
- هفت پرستار
- همان دخترک آتش افروز بارانی
- همساده ها
- واحه ای در دلتنگی لحظه
- وبسایت شخصی سمانه احسانی نیا
- ویولت (من و ام اس)
- ویولت (من و ام اس)
- ی نفس تو ساحل
- یادداشت ها
- یادداشت های روزانه ی دکتر دلژین
- یادداشت های مینا گونه
- یادداشت های یک دانشجوی پزشکی
- یادداشت های یک سارای بی پروا
- یادداشت های یک کودک قد بلند
- یادداشت های یک نیمچه پزشک
- یک جرعه آرامش (بانوی بهار)
- یک قدم به خوشبختی با پای خیالی
-
144 پاسخ به شرح حال -۳- …